محل تبلیغات شما

 

اين خاطره مال چند سال پيش حدودا زمستون 91هست كه دارم مينويسمش ، البته يكبار نوشته بودم كه نميدونم چي شد از توي بلاگفا حذف شد. چند تا خاطره اي اينطور هست كه از توي يادداشتهام پاك شده . علي الحال اين داستان توي خاطرم موند چون دوتا مرغابي رو تو يك روز به فاصله كوتاهي زدم . البته تجربه چندتا پرنده در يك روز رو دارم ولي اين اولين شكار دو تا كله سبز برام بود .

يك روز هواي ابري باروني بود كه توي اداره به نوري گفتم امروز براي شكار اردك حال ميده بيا بعد اداره بريم اولنگ آغ تپه ، روزهاي عادي طوري برنامه ريزي ميكرديم كه دم غروبي توي شكارگاه بوديم ،اما اون روز يكم زودتر رفتيم چون حدس ميزديم توي اون هوا مرغابي ها زودتر جابجا بشن . خلاصه اينكه بعد ناهار راه افتاديم .

 

شكار اردك در لاريم

شكار پرلا د راولنگ آق تپه

داستان رضا ليفتراك

توي ,روز ,كه ,يك ,شكار ,رو ,يك روز ,در يك ,شكار دو ,از توي ,اداره بريم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

★پـــرسش مهـر98-99★ منتظران ظهور